Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-26@09:04:03 GMT

کتاب «فلسفه و روش علوم اجتماعی» روانه بازار نشر شد

تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۲۴۷۱۶

کتاب «فلسفه و روش علوم اجتماعی» روانه بازار نشر شد

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فلسفه و روش علوم اجتماعی» اثر حجت الاسلام حمید پارسانیا در ۳۱۲ صفحه به همت مؤسسه بوستان کتاب و با همکاری مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به چاپ رسید.

این اثر، مشتمل بر ۱۰ گفتار و مقاله است که بخشی از عقبه‌های معرفتی علم مدرن که اولاً، بیشتر هستی شناختی و معرفت شناختی است و ثانیاً، تأثیر مباشر و قریب در هویت علم دارند، اشاره کرده و تطورات این عقبه‌ها را در تعامل با تحولات علم پیگیری کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همچنین به موازات آن، عقبه‌های متناظر با آنها را در فرهنگ اسلامی و خصوصاً ایرانی دنبال کرده و ظرفیت‌های منطقی آنها را برای تعامل و تدوین دانش‌ها و نظریه‌های مورد نیاز جامعه اسلامی بحث و گفت‌وگو گذاشته است. مهمترین مفاهیمی که در این اثر از دو بعد هستی شناختی و معرفت شناختی موضوع بحث بوده اند، این موارد است: عقل، وحی، نقل، شهود، روش و علم تجربی، تجریدی و نیز علم سکولار و علم دینی.

این اثر مجموعه ۱۰ نشست است؛ هفت نشست در طرح گفتمان نخبگان علوم انسانی از سال ۱۳۹۴ تاکنون ارائه شده است؛ یکی در وزارت علوم اندونزی در جاکارتا و دیگری در بیروت و آخرین آنها در مجمع عالی حکمت قم بوده است. محور مشترک این نشست‌ها بازاندیشی درباره مفهوم علم، علوم انسانی و اجتماعی، تعامل در روش تکوین نظریات این علوم در عرصه فرهنگ و تاریخ انسان‌ها و نیز چگونگی تعامل فرهنگ مدرن و فرهنگ اسلامی و دینی با این علوم است.

ساختار اثر

این کتاب در ۱۰ فصل تألیف شده است؛ در فصل اول با عنوان «باز اندیشی در هویت و معنای علوم انسانی» ضرورت بازاندیشی در علوم انسانی بیان شده و به بررسی دو منظر در ارزیابی انتقادی علوم انسانی (جست‌وجوی منطقی در مبانی فلسفی علوم انسانی و تأمل در نسبت علوم انسانی با جامعه، فرهنگ و تاریخ) پرداخته شده است.

نویسنده در فصل دوم با عنوان «تطورات معانی عقل» تحولات تاریخی معنای عقل و علم و معانی عقل را مورد بررسی قرار داده، عقل عملی و نظری و عقل بالقوه را بیان کرده و عقل مستفاد و عقل شهودی را مورد تأکید قرار داده و عقلانیت ارتباطی و کارکرد انتقادی حکمت و عقل عملی را به رشته تحریر درآورده است.

«تأثیر تحولات معنای عقل در معانی مدرن فلسفه و علوم اجتماعی» عنوان سومین فصل از کتاب حاضر است که در آن نویسنده به بیان نسبت عقل با علم و فلسفه و تأثیر مفهوم عقل در علوم اجتماعی پرداخته شده و ویژگی‌های عقل در رویکردهای نوکانتی و معنای تاریخی فلسفه و علم مورد تأکید قرار گرفته و استقبال از فلسفه‌های مضاف و معنای کنتی فلسفه در جایگاه معنای تاریخی فلسفه شرح داده شده است.

در چهارمین فصل از این کتاب که با عنوان «نسبت مفهوم عقل در قرآن و روایات با عقل در فرهنگ و تاریخ اسلام» به رشته تحریر درآمده، نویسنده رویکردهای متفاوت به مسئله عقل و کاربرد اصطلاحات و معانی عقل در متون اسلامی را مورد بررسی قرار داده است.

مؤلف در پنجمین فصل از این کتاب با عنوان «تطورات معنای علم و علوم انسانی در جهان مدرن و جهان اسلام» مفهوم علم در دو سده نوزدهم و بیستم و علم در رویکرد پوزیتیویستی را بیان کرده و ناسازگاری رویکردهای سه گانه از علم، با رویکرد اسلامی و مفهوم علم نزد حکیمان و فیلسوفان مسلمان را مورد تأکید قرار داده و جایگاه تعیین کننده و هویت بخش متافیزیک در طبقه بندی علوم را مورد بررسی قرار داده است.

«چیستی علم دینی» عنوان ششمین فصل از کتاب مذکور است که در آن نویسنده به تعریف دین و علم پرداخته، چگونگی اتصاف علم به دینی و غیردینی و دینی بودن علم به اعتبار متافیزیک را بیان کرده و چگونگی اتصاف فلسفه به الهی و الحادی را به رشته تحریر درآورده است.

هفتمین فصل از این کتاب با عنوان «روش شناسی علم دینی» به نگارش درآمده و در آن نویسنده پرسش‌های مربوط به روش علم دینی و ملازمه میان متافیزیک و عقل گرایی را تبیین کرده و جایگاه وحی در معرفت شناسی دینی و تعاملات و تعارضات علوم تجربی را مورد بررسی قرار داده است؛ همچنین دیدگاه جابری درباره نسبت عقل بیانی و عقل برهانی و عرفانی و خطای جابری در مورد معتزله و فیلسوفان مسلمان را بررسی کرده و شرایط شکل گیری تعارض بین عقل و نقل و نفی تعارض بین دلیل ظنی با دلیل ظنی یا قطعی را به رشته تحریر درآورده است.

در فصل هشتم از این کتاب به عنوان «چیستی علوم انسانی اسلامی» رویکردها و تعاریف و چیستی علوم انسانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و مفهوم علم در نظام آموزشی کنونی ما و علم در فرهنگ و تمدن اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است.

«عقلانیت شهود» عنوان نهمین فصل از کتاب مذکور است که در آن نویسنده توصیه به جمع بین سلوک نظری و عملی و جمع قرآن، برهان و عرفان را به رشته تحریر در آورده و مراتب یقین در شهود عقلی و فوق آن و اثر سلوک ناقص و جمع کامل در گزارش از شهود عقلی را تبیین کرده و انواع مکاشفات صوری و خیالی و اعتبار مکاشفات صوری و خیالی در ذیل مشاهدات عقلی را مورد بررسی قرار داده است.

نویسنده در دهمین و آخرین فصل از کتاب حاضر با عنوان «اَلعِلمُ سُلطان» به بیان سند و دلالت «لعِلمُ سُلطانُ» و سه احتمال در فهم روایت پرداخته و سلطه برهان بر فهم و دریافت انسان و علم مسیر تقرب و ولایت انسان بر جهان را به رشته تحریر درآورده است.

جایگاه علم اجتماعی از دیدگاه کنت

در نسبتی که کنت برای فلسفه و علم تعریف می‌کند، جایگاه علم، بی نظیر و بی بدیل است و جامعه شناسی و علم اجتماعی نیز جایگاهی پیچیده‌تر و در عین حال برتر از دیگر علوم دارد. جایگاه ویژه ای که جامعه شناسی در این نسبت پیدا می‌کرد، به تعریف او از علم و فلسفه مبتنی بود، ولی این جایگاه مبتنی بر انتظارات دیگری بود که تعریف او از علم به تنهایی قادر به تأمین آن نبود. او به رغم آن که دانش عقلی را از دایره تعریف علم بیرون کرده بود و معرفت علمی را به دانش تجربی و آزمون پذیر محدود می‌ساخت، از دانش علمی همان انتظاراتی را داشت که پیش از آن دانش عقلی بلکه دانش دینی تأمین می‌کرد.

کنت در دورانی می‌زیست که هنجارها و ارزش‌های دینی افول کرده و عقلانیت متافیزیکی و اخلاق مبتنی بر آن نیز فروریخته بود. او بر آن بود تا خلأ این مجموعه را از طریق برترین بخش علم، یعنی جامعه شناسی تأمین کند. این امر او را به سوی نوعی مکتب سازی و دین علمی سوق داد. دورکیم نیز در امتداد مسیری که کنت بنیان نهاده بود؛ یعنی بر اساس تعریفی که کنت از علم کرده بود، سودای اخلاق علمی را داشت.

در این مقطع از تاریخ علم مدرن، فلسفه در معنای کنتی آن، پدیده‌ای است که به گذشته تاریخ تعلق دارد و علم پدیده دیگری است که آینده‌ای پر از امید را برای بشر و بشریت نوید می‌دهد.

کد خبر 5803978 فاطمه علی آبادی

منبع: مهر

کلیدواژه: علوم اجتماعی قرآن قران وزارت علوم تحقیقات و فناوری بیروت حجت الاسلام حمید پارسانیا جاکارتا امام خمینی انقلاب اسلامی ایران کتاب ایران قرآن کریم انقلاب ارتحال حضرت امام خمینی ره ایالات متحده امریکا قرآن تهران امام خمینی ره شیعه حجاب و عفاف رشته تحریر درآورده مورد بررسی قرار داده رشته تحریر مورد تأکید قرار آن نویسنده علوم اجتماعی علوم انسانی فصل از کتاب مفهوم علم علم دینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۴۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید و در رفراندوم سال ۱۳۵۷ نظام جمهوری اسلامی ایران مستقر شد.اولین دستور کار شورای انقلاب و نیروهای انقلابی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان قانون اساسی بود. کسانی که آن روزها مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی را دنبال می‌کردند نام یکی از نمایندگان با توجه به مسائل نویی که در سخنانش ارائه می‌داد، مورد توجه چهره‌های علمی و اندیشه‌ای قرار گرفته بود؛ سید منیرالدین حسینی.

هدف اصلی انقلاب اسلامی در مبارزات ضداستبدادی یا ضداستعماری خلاصه نمی‌شد؛ بلکه شروع یک تحوّل فراگیر برای اداره بهتر جهان ذیل جریان توحیدی نبی مکرم اسلام (ص) بود. اگر انقلاب اسلامی یک حرکت ملی، یا ضد استعماری بود، در مرزهای خود محدود می‌ماند؛ حال آنکه با گذشت قریب به چهار دهه، توانسته است مرزهای خود را در نوردد و آغازی باشد برای حرکت به سمت حاکمیت اسلام بر تمامی ابعاد حیات فردی و اجتماعی بشر در دوران ظهور حضرت بقیه الله (عج) و شکل‌گیری تمدن بزرگ اسلامی

تعلق عمیق استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به آرمان‌های حضرت امام خمینی و عدم مسامحه و اهمال در جهاد فرهنگی، باعث شده بود تا آن استاد فقید در این دستاورد بزرگ (تولید منطق موضوع‌شناسی) که ظرفیتی بالاتر از تلاش‌های امروزین جامعه علمی کشور برای تحقق اسلام در رفتار نظام دارد متوقف نشود زیرا با تولید منطق انطباق، مسأله‌ای اساسی‌تری به نام «هماهنگی منطق‌ها» (یا فلسفه منطق‌ها) در مقابل او قرار گرفته بود.

به عبارت دیگر استاد حسینی الهاشمی در مرحله دوم از فعالیت‌های علمی خود، نسبتِ بین «منطق انطباق» (ابزار جلوگیری از خطا در انطباق احکام کلی بر موضوعات برخاسته از تمدن مدرن) و دو منطق موجود در عرصه معارف حوزوی را موضوع دقت‌های بنیادین خود قرار داد: «منطق صوری» که ابزار جلوگیری از خطا در تفکر بود و بکارگیری آن، اعتقادات حقه را نتیجه می‌داد و «منطق فهم از خطابات» که در علم اصول فقه تبلور یافته بود و به عنوان ابزار جلوگیری از خطا و انحراف در فهم بیانات شارع مقدس، استنباط قاعده‌مندِ احکام عملی را میسر می‌ساخت. واضح بود که هر یک از این منطق‌ها بر اساس ضرورت‌های عینیِ متفاوت از یکدیگر تولید شده بودند؛ ابتدا برای مقابله با حمله ملحدین به اعتقادات مسلمین، منطق صوری و فلسفه توسط اندیشمندان مسلمان بکار گرفته شد و در ادامه، علم اصول برای مقابله با قیاس، استحسان و استصلاح و فهم صحیح از بیانات شارع در عصر غیبت تدوین گردید و منطق انطباق نیز برای پیاده‌سازی احکام کلی رساله‌های عملیه در نظام جمهوری اسلامی تولید شده بود.

اما این ضرورت‌های عینی نمی‌توانست یک هماهنگی علمی و انسجام تئوریک به این سه منطق ببخشد و آنها را براساس یک مبنای نظری به وحدت برساند و چنین خلأ قطعاً موجب ناهماهنگی در رفتار و عمل نظام اسلامی می‌شد. از این‌رو، استاد سید منیرالدین حسینی در ابداعی بی‌نظیر به بحث از «فلسفه‌ی منطق» پرداخت و با طی یک سیر پژوهشی طولانی و پیچیده، به نقد و نقضِ «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» (در فرهنگ انتزاعی)، «اصالت ربط» (در فلسفه هگل) و «اصالت تعلق» (در فلسفه حاکم بر علوم کاربردی) همت گماشت و ضعف هر یک از این مبانی در تفسیر از «حرکت» و اصول عام آن (وحدت و کثرت، زمان و مکان، اختیار و آگاهی) و بالتبع ناتوانی آنها در هماهنگ‌سازی منطق‌ها را مدلل ساخت و «فاعلیت» را به عنوان مبنای تحلیل جدید از حرکت و به‌مثابه حد اولیه‌ی حاکم بر منطق‌ها اثبات نمود. لذا بر این اساس، آن فقید سعید در فلسفه چرایی و فلسفه چیستی متوقف نشد بلکه توانست «فلسفه‌ی چگونگی اسلامی» را نیز تأسیس کند و با دستیابی به قدرت تبدیل و بهینه معادلات عینی، زمینه را برای بیمه‌شدن نظام اسلامی در برابر «فلسفه‌ی چگونگی مادی» که به جای اکتفا به مغالطه نظری و از طریق تنظیم شرایط پرورش اجتماعی، بشریت را در برابر مغالطه عینی سهمگینی قرار داده فراهم نماید.

دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین اسلامی فرهنگستان علوم اسلامی قم از سال ۱۳۵۹ که توسط استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی در پی یافتن ملازمات وعده انقلاب اسلامی نسبت به «اسلام در عمل» بوده است، و در عمری به درازای خود انقلاب اسلامی، سیر توسعه دولت، جامعه و تمدن اسلامی را مورد مطالعه عمیق قرار داده تا برای توفیق هر چه بیشتر انقلاب اسلامی ایران، به دنبال یافتن راهکارهای مؤثر باشد؛ لذا از یک سو می‌توان محور فعالیت فرهنگستان علوم اسلامی قم را یافتن «نرم افزار اداره» دولت و جامعه انقلابی در مسیر جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی اسلامی دانست.

اندیشه بنیادینی که سال‌ها حرکت فرهنگستان را جهت دهی کرده این است که انقلاب شکوهمند اسلامی باید بتواند به عرصه فرهنگ و به ویژه فرهنگ تخصصی و بنیادی صادر شود، یا به تعبیر معهود در ادبیات انقلابی، انقلاب فرهنگی نیز علاوه بر انقلاب سیاسی در محیط تحت قیمومیت جمهوری اسلامی رخ دهد. در این نگاه، اسلامیت نظام و جریان اسلام در عمل، تنها از بُعد فرهنگی جامعه و اجزا و ارکان آن قابل استمرار است؛ وگرنه با دستیابی صرف به قدرت و دولت و اقتدار سیاسی و نظامی، استمرار اسلامیت نظام تضمین نخواهد شد؛ زیرا لایه فرهنگ جامعه می‌تواند همه اقتدارها را به ضد خود تبدیل کند و با اسم اسلام و تو خالی کردن آن از محتوا، ضد اسلام را توسعه دهد. توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران انقلاب اسلامی و حکومت مبتنی بر آن، مدعی توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران - و نه زندگی صوفیانه- است که امروزه قلوب کثیری را نیز در سراسر جهان به آرمان خود امیدوار کرده و در ایجاد انگیزه برای حرکت به سوی جهتی غیر از جهت دنیای مدرن، توفیق زیادی داشته است؛ اما برای تحقق جامعه غیرمادی ای، که چرخ‌های آن، ابزارهای میل به دنیای مادی نباشد، تنها انگیزه‌های سرشار کافی نیست و پیداست که با کلی گویی نیز نمی‌توان از عهده چنین تکلیفی برآمد؛ بلکه باید به الگوهای واضح و مناسب اداره جامعه متعالی و مؤمنانه دست یافت.
سوال اینجاست که در دستیابی به الگوهای اداره جامعه ایمانی، تا چه حد می‌توان از الگوهای توسعه در نظامات مدرن غربی بهره برد؟ در اندیشه استاد سید منیر الدین حسینی در عین آنکه استفاده از الگوی دیگران در حالت اضطرار جایز است، ولی نکته‌ای را نیز نباید فراموش کرد که اگر نزاع ما با دنیا بر سر همین الگوهای زندگی است، باید حرف جدیدی را به جهانیان عرضه کنیم؛ در غیر این صورت حرکت انفعالی در مقابل دشمن، جز تضعیف مواضع نظام اسلامی در درازمدت نتیجه‌ای نخواهد داشت. بی تردید اگر حرکت اثباتی آغاز شود و به نتایجی هم برسد، به سرعت، در میان کسانی که نگاه مثبتی به مدرنیته غربی ندارند، جایگاه خواهد یافت و موازنه قدرت جهانی را به نفع فرهنگ مذهب تغییر خواهد داد.

ما نمی‌توانیم از یک سو قصد طراحی ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را براساس یک آرمان مشخص داشته باشیم و از سوی دیگر معادلات لازم برای چنین امری را از دستگاهی دیگر و با آرمانی متفاوت با مطلوب خود، به عاریت بگیریم. استاد حسینی الهاشمی معتقد بود: امروزه تهاجم بر اصل حیات اجتماعی اسلام مثل دوران مغول نیست که سر هر کوچه‌ای می‌آمدند و با شمشیر و زوبین می‌ایستادند و دستور به کفر می‌دادند؛ بلکه توسط «مدل ها» صورت می‌گیرد. «تهاجم عینی»، به وسیله «تصمیم‌گیری اجتماعی» واقع می‌شود! هر جامعه‌ای، مسئولینی برای تصمیم‌گیری کلّ جامعه دارد که آن‌ها درباره کل مقدورات جامعه، «تصمیم گیری» می‌کنند؛ اما «تصمیم سازی» برای تصمیم گیران به وسیله «مدل ها» انجام می‌شود. دنیای مدرن نیز همین ابزار را برای تهاجم به فرهنگ ادیان برگزیده است که «مدل اقتصادی» یکی از شاخه‌های آن است. البته «مدل» نیز در بالاترین سطح، همان «روش علوم» است؛ لذا به گزاف نیست اگر بگوییم تهاجم اصلی به اسلام از ناحیه علوم پایه صورت می‌گیرد که رکن اصلی روش علوم و مدل‌سازی در دنیای امروز است. استاد حسینی الهاشمی می‌گفت: «آن شش ماهی پس از تصویب قانون اساسی و پیش از اعلام انقلاب فرهنگی که شدیداً در رابطه با اصل موضوع ضرورت ابزارهای تئوریک برای پیاده کردن اسلام در جامعه فکر می‌کردیم، به اینجا رسیدیم که اصلاً تعریف علم نسبت به تعریف سابق آن تغییر کرده است؛ یعنی علم دارای مبنا، منتجه، نظام و سیستم است و تحقیق علمی به صورت فردی انجام نمی‌گیرد. آن موقع خیلی وحشت زده شده بودیم؛ زیرا به هیچ احدی نمی‌شد این حرف را بزنیم تا اینکه امام بحث انقلاب فرهنگی را در اردیبهشت ماه مطرح کردند …؛ ولی متأسفانه نهادها و شخصیت‌های مسئول در آن زمان پس از اعلام انقلاب فرهنگی و تأکید حضرت امام (ره) بر اخذ علوم انسانی دانشگاه‌ها از حوزه علمیه به ضرورت معادله تجربی جدید درباره علوم انسانی واقف نبودند و به ترمیم، از نوع پیرایش و زدودن شاخ و برگ زائد می‌اندیشیدند و هرجا را که مخالف با اسلام بود، می‌زدودند؛ یعنی به عدم مخالفت قطعیه (مخالفت صریح) باور داشتند، نه لزوم احراز موافقت قطعیه (تولید علم ازمبانی تا روش‌ها و روبناها براساس منطق و اندیشه اسلامی)». استاد حسینی الهاشمی در جای دیگر می‌گوید: «تا زمانی که «انقلاب فرهنگی» در جمیع شئون محقق نشود، نمی‌توان از پذیرش پیام «انقلاب سیاسی» خود در سطح جهان، توسط مردم کشورهای دیگر مطمئن بود؛ چون ادعای انقلاب ما همواره ارائه تمدنی نوین که شالوده‌های آن رنگ دیانت دارد بوده و هست و اگر قرار باشد همواره از ابزار فرهنگی خصم، به صورت مطلق یا مشروط بهره جوییم آیا اولاً می‌توان چنین تمدنی را بنا نهاد و ثانیاً بر فرض بناگذاری، آیا می‌توان ادعا کرد که چنین تمدنی از آنِ ماست؟ درحالی که «روش» و «معادله» دیگران را به عاریت گرفته‌ایم!».

با اعلام انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ و تعطیلی دانشگاه‌ها تکاپویی جدی در فضای حوزه‌های علمیه و اساتید و دانشجویان انقلابی دانشگاه‌ها آغاز و دیدگاه‌های مختلفی در زمینه نحوه پیگیری این مسئله مطرح شد. این موضوع همچنین مبدأ شکل‌گیری جریان‌های فکری فرهنگی مختلف و نیز تأسیس نهادهایی چون ستاد انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مراکزی آموزشی و پژوهشی همچون دانشگاه امام صادق (ع)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و… شد.

در چنین فضایی بود که مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی با توجه به دغدغه‌های قدیمی‌ای که از دوران مبارزات دوران ستمشاهی نسبت به خطر انحراف و وابستگی علمی و فرهنگی انقلاب، به جریان‌های مختلف غیراسلامی داشت و سپس با حضور در مجلس خبرگان قانون اساسی «خلأ تئوریک نظام» را در «اداره جامعه براساس اسلام» دریافته بود، مسیری ویژه و بلندمدت را برای پیگیری مسئله انقلاب فرهنگی آغاز نمود.وی به کمک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از تابستان ۱۳۵۹ سمینارها و مجامع علمی را برپا کرد که در نهایت به تأسیس رسمی «دفتر مجامع مقدماتی فرهنگستان علوم اسلامی» با پیام مرحوم علامه طباطبایی (ره) و حضور حضرت آیت الله گلپایگانی منتهی شد که اکنون پس از قریب به سه دهه تلاش مستمر و با وجود فقدان بیانگذار فقید آن به مرور ثمرات آن در حال شکوفایی است. کد خبر 6083769

دیگر خبرها

  • نور فلسفه و حکمت، روشنی‌بخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • خون شریک ۲ روانه بازار نشر شد
  • فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
  • نشستی دربارۀ ابن‌سینا و مکتب فلسفی اصفهان
  • ما از تحقیقات غرب در حوزه فلسفه اسلامی بی‌اطلاع هستیم
  • ربیعی: تعطیلی شنبه توطئه نیست
  • مبانی فلسفی انقلاب اسلامی ایران در آکادمی علوم روسیه بررسی شد
  • علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود
  • معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر